Poem: An Angel Beside Me on the Path of Development
Poet: Dr. Hojjat Baghaei
Source: Research and Development Consultant Diaries
شعر : فرشتهای کنار من در مسیر توسعه
----
از آن زمان که دل از تهران بریدم
به سادگی در زیرباران، گیلان رسیدم
(و این شروع تازهای بود...)
همهچیز در نگاه من طور دگر شد
جهان زِ رنگ عادت، تیرهتر شد
(و من به روشنی رسیدم...)
فعالیت به بیرقِ اتاقها نماند
رزومه و گذشته را مدیرم پراند
(و کار را به عشق دادم...)
ولی گاهی، دلم میسوزد از درد
از اینکه، او به من ظلم و چه ها کرد
(و دیگران، فقط خندیدند...)
گفتند: «که این عادیست، فقط باور کن!»
بگفتم من: «اگر مردی عدالت را خبر کن!»
(و ریشه را نمیسوزانم...)
گهی مرا به شوخی میزنند انگ
کند بر ما، اداره جایمان تنگ
(و من فقط سکوت می کنم...)
گوش اگر ندهند، من اینجا هستم
برای حق شفاف، مشعل به دستم
(که بیصدا، صدا بسازم...)
فرشتهای رسید، آرام و بینام
دلش نه از زمین، نه از سرانجام
(و با من از درون سخن گفت...)
یاد داد مرا چگونه، حرف بزنم پنهان
به سیل واژه گانم، به زیر آسمان
(و راز را به شعر بگویم...)
شدم مشاور، اما نه بر سود
برای رشد، نوشتم گهی سرود
(که باز شود مسیر رشدشان...)
تحقیق و توسعه، جانم شدهاست
تفکرِ عمیق، حالم شدهاست
(و هر سوال، چراغ راه است...)
نه واعظم، نه شاعر افسانهساز
منم فقط مشاوری با یک نیاز
(که نور را به ذهن برساند...)
و باز اگر بپرسند: "این تویی؟"
میگویم:
آری،
همان که در سکوت
سازِ تغییر میزند
با فرشتهای
که فقط
او
میفهمدم...
×سراینده : دکتر حجت بقایی
#شعر_فارسی
#مستزاد
#دکتر_حجت_بقایی
#ادبیات_فارسی
#دکتر_بقایی
#مشاور_تحقیق_و_توسعه
#حجت_بقایی
#فرشته
+روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه